سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسی خرد که اسیر دست هوسی امیر است . [امام علی علیه السلام]
امام حسین علیه السلام
درباره



امام حسین علیه السلام


علی اصغر
مطالبی که به طور سلسله وار در این وبلاگ مشاهده می فرمایید مجموعه سخنرانى هاى استاد آیت الله مصباح یزدی است که در حسینیه شهداى قم در محرم 1421 بیان شده و تحت عنوان آذرخشی دیگر از آسمان کربلا چاپ و منتشر گردیده است. ضمناً مدیر وبلاگ فقط منعکس کننده مطلب می باشد.

     چرا این مصیبت دامنگیر مسلمانها شد؟ این مصیبت دو عامل داشت: یکى اینکه معرفتشان نسبت به حقایق و معارف دین و از جمله ولایت اهل بیت: ضعیف بود و خیلى مسئله را جدّى نمى گرفتند در همان زمان هم، گروهى از مردم اگر نگویم اکثریت مردم سکولار بودند. یعنى چه؟ یعنى اینکه مى گفتند: دین به جاى خودش، دولت هم به جاى خودش. پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله)خیلى خوب بود، حضرت على(علیه السلام) هم خیلى خوب است ولى براى نماز، براى تفسیر قرآن و براى حدیث و این گونه امور خوب بودند، اما اختیار حکومت باید به دست مردم باشد هر که را خواستند مى توانند برگزینند. وقتى مردم گفتند پدر زن بزرگ پیغمبر براى حکومت اولى است، این حقشان بود که رفتند و با او بیعت کردند. این مسأله ربطى به دین ندارد. این همان سکولاریزم یعنى تفکیک دین از سیاست و دولت است. این مسأله تازه اى نیست، بلکه از همان روز رحلت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) شروع شد. بسیارى از کسانى که با امام حسین(علیه السلام) جنگیدند، مسئله حکومت و ولایت و اینکه با چه کسى بیعت کنند را یک مسأله دنیوى مى دانستند نه مسأله دینى، و این ضعف معرفت بود که برخوردشان با امام حسین(علیه السلام) مانند برخورد با کسى بود که امروز به او رأى مى دهیم و او را انتخاب مى کنیم. گمان مى کردند اختیار با خودشان است و دیگر مسئولیتى ندارند; غافل از اینکه این یکى از بزرگترین مسئولیتهاست و اهمیت مسأله، ولایت از نماز بالاتر است «و لم یُناد بشىء کما نودى بالولایه»1 رأى دادن به یزید یعنى اختیار خون و مال و جان و عِرض و ناموس و دین مسلمانها را در اختیار او قرار دادن، و این چیز ساده اى نیست. این درست نبود که بگویند رأى خودم است و به هر که بخواهم رأى مى دهم; خیر، این تکلیف و مسئولیت است، مى بایست تحقیق مى کردند که آیا کسى شایسته تر از یزید براى بیعت کردن هست یا نیست. ولى آنها گفتند: ما چندین سال در زمان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) با مشرکین جنگیده ایم و در زمان حضرت على(علیه السلام) چندین سال با برادران مسلمانمان در جنگ صفین، نهروان و جمل جنگیده ایم. دیگر کافى است، حوصله جنگیدن را نداریم. مى خواهیم کسى سر کار بیاید که دیگر فرمان جنگ ندهد تا قدرى به زندگیمان برسیم; غافل از اینکه جنگیدن در آنجا که به امر امام معصوم(علیه السلام) است، مثل نماز خواندن واجب است و انتخاب فرد صالحى براى حکومت، اهمیتش به مراتب از نماز بیشتر است. به این جهت که ممکن است با رأى یک نفر اکثریت حاصل شود یا دست کم در حصول اکثریت شریک باشد و در این صورت در مسلّط نمودن کسى بر جان، مال و ناموس مردم و بلکه در مسلط کردن وى بر احکام اسلام شریک است، به طورى که اگر او قانونى بر خلاف اسلام بگذراند، تا زمانى که این قانون اجرا مى شود همه رأى دهندگان در گناهش شریکند; چون اینها آن نماینده را انتخاب کرده اند و اگر اینها به او رأى نداده بودند، او نمى توانست این قانون را بگذارد. پس مسئله رأى دادن حتى در مورد نمایندگى مجلس چیز ساده اى نیست، باید معرفت پیدا کرد که چه کسى شایسته تر و مورد رضاى خدا و اولیاء خداست. عدم توجه به این مسأله ناشى از ضعف شناخت است و مى دانید که خطر براى جامعه اسلامى در این زمان، از خطر براى جامعه اسلامى در زمان امام حسین(علیه السلام) بیشتر است. آنروز دشمنان امام حسین(علیه السلام)غیر از عده اى اهل کوفه و اهل شام چه کسانى بودند و امروز دشمن اسلام چه کسانى هستند؟ امروز سراسر کشورهاى بزرگ دنیا، دشمن اسلامند. آنروز آمریکا و سایر کفّار نقشى در کشتن امام حسین(علیه السلام) نداشتند، هر چه خطر بود از ناحیه مسلمانهاى ضعیف الایمان، سست عنصر و بىوفا بود. اما امروز چطور؟ آیا امروز خطر فقط از ناحیه افراد ضعیف الایمان داخلى است یا تمام کشورهاى بزرگ دنیا، بزرگترین دشمن خودشان را اسلام و ایران اسلامى مى دانند و بارها به این مطلب تصریح کرده اند و هنوز هم امید دارند که به نام اصلاحات، اسلام را ریشه کن کنند. امروز خطر براى اسلام خیلى بیشتر از زمان امام حسین(علیه السلام) است. الحمدلله معرفت مردم ما هم خیلى بالاتر از معرفت مردم آن زمان است. مردم ما آنچنان نیستند که به این آسانى دنبال هر صدایى راه بیفتند. حتماً در این شهر مجالس دیگرى هم در این ظهر عاشورا با همین جمعیت یا نظیر این، وجود دارد. آیا این مردم اگر بدانند رضایت امام حسین(علیه السلام) در چه چیزى است، کوتاهى مى کنند؟ بخدا قسم چنین نیست. البته بعضى افراد بى تفاوت اهل تولرانس، اهل تساهل و تسامح وجود دارند، اما شما این گونه نیستید و ثابت کرده اید که چنین نیستید. ولى آن زمان این گونه نبود; حتى از میان کسانى که از مکه با سیدالشهدا(علیه السلام)و براى حمایت او راه افتاده بودند، عده اى در بین راه و بالاخره برخى در شب عاشورا برگشتند تا اینکه طبق بعضى روایات شصت و یک نفر و طبق روایت معروف هفتاد و دو نفر باقى ماندند. صدها نفر وقتى فهمیدند کار به شهادت مى انجامد و به مسالمت نمى گذرد یکى یکى، دو تا دوتا و چند تا چند تا امام حسین(علیه السلام) را تنها گذاشتند و رفتند. ان شاءالله من و شما آن گونه نباشیم و عهدى را که با سیدالشهدا(علیه السلام) مى بندیم تا آخرین نفس به آن پایبند باشیم.

پروردگارا! تو را به خون حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) قسم مى دهیم ایمان ما را تا آخرین لحظه از همه آفات و شکوک حفظ بفرما!

این کشور را که کشور امام زمان[عجل الله فرجه الشریف] است، زیر سایه لطف ولى عصر[عجل الله فرجه الشریف] و تحت رهبرى ولىّ امر مسلمین تا ظهور حضرتش محفوظ بدار!

بر ایمان و معرفت و عشق ما نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) بیفزا!


1. کافى، ج 2، ص 18.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط علی اصغر 86/12/1:: 7:0 عصر     |     () نظر


 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری